شعره بز بزی

بزی نشست تو ایوون  نامه نوشت به مادر  
من بزی تو هستم ناز نازی تو هستم 
یکروز رفتم به جنگل شیر و کلافه کردم 
با او شاخ های تیزم شکمشو پاره کردم 

*        *        *

بقیه آشو هرچی فکر کردم یادم نیومد

بعدشم اخه شرا هیشکی نمیاد باام بازی بتوونه

نه براستی شلا آیا؟

نظرات 11 + ارسال نظر
ازدواج موقت جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:21 ب.ظ http://ezdevaaj.blogsky.com

salam tabadole link mikoni


www.ezdevaaaj.blogsky.com

مرده شوره لیختتو ببلن بیتلبیت
اینجا بلگستون هشتش نه جای این کارای بد

مرجان جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:27 ب.ظ http://anemone

خب سرندی ریشو من باهات میام بازی :دی

چه بازیی دوست داری حالا ... حیف الان یوسف نیست وگرنه کلی می خندیدیم

با این ازدواج موقت هم تبادل لینک کن به دردت می خوره .. یه وخ به خونه عفاف رات بدن با اون سیبیلات :دی

غششششششششششمولک

مامانه بزبزی جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:28 ب.ظ

غلط کردی بزبزی شیر و کلافه کردی
lol

بوسه جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.bose.blogsky.com

سلام عزیزم
امید وارم که حالت خوب باشه.
وبلاگ خیلی خوبی دارید.
**********************
یادم بمون یه وقت نرم ز یادت
یادت باشه یادت باشه
کی بود که هی عشقو نشون میدادت
شبا که تنها توی راهی
محو نگاه اون ستاره هائی
یادت باشه که یارت
یه گوشه ای نشسته تو تنهائی
دل ناگرونم که ز یادت برم
نمیره این غصه دیگه از سرم
یادم بمون ای مهربون
یه وقت نشی نامهربون
*****************
پاینده و پیروز باشی .
خدا نگهدار.

آرامیس جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:03 ب.ظ http://mem00l.blogsky.com


سلام یه سرم به ممول من یزن

به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک، چرا باید به دور تو بگردم ؟؟؟ ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی ، برو با دل بیا تا من بگردم

سرخ جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:11 ب.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

سلام. بزه آبادانی نبوده؟

اسم گلم یوسف شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام بزی جون..از بع بع هات استفاده کردیم!! :)))
عزیزم گوشی رو بده با مریم جون مربی مهدکودکتون صحبت کنم شاید امیدی برای واپسرویت به دوران کودکی باشه!! :)))

تو دچار یه اختلالی تو مایه های چند شخصیتی شدی!!.. :)))
شلام هوبی!! :))))))))))))))

مرجان شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 ب.ظ

نکنه این آرامیسه هم خوده خلتی آره دادا ؟ :دی

سرندی یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:21 ق.ظ

آره خود خرمم!! :)))))))))

یوسف یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ق.ظ

مرجان جون اون قبلیه یوسف نبود!!سرندی بود.. :))))

سروناز یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ق.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام سرندی جون خوبی
یادت نمیاد بزی چی گفت به مامانش؟
حالا این بزی کجاست برم ازش سراغ بگیرم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد